نماینده - در روزهای گذشته نوشته ای در شبکه های مجازی دست به دست می گردد که انسان را از سویی متعجب و از سوی دیگر بسیار ناراحت و مضطرب می سازد تعجب از آن روی که آیا این سخنان از سوی یک ایرانی بر زبان رانده شده و یا بر صفحه بی جان کاغذ نگاشته شده و یا در فضای مجازی بی هیچ التهابی باز نشر شده است ؟ و ناراحت از آن سوی که چرا و به راستی چرا مصطفی همت فرزند شهید سرافراز تاریخ اسلام و نه تنها ایران چنین خبط و خطایی مرتکب شده است؟

در روزهای گذشته بر آن بودم که در این رابطه بنویسم ولی احترام و عظمت شهید همت مانع از آن می شد که جسارت کنم و نوشته فرزند ایشان را به نقد بنشینم و از سوی دیگر آن نوشته چنان سخیف و بی معنا و مبتذل بود که نوشتن درباره آن نیز مبتذل می نمود.

امروز تصمیم خود را گرفتم که نقد را نه به محتوا که به اصل درد متوجه سازم .

اما سخن مصطفی همت چه بود و ما چه می خواهیم بگوئیم.

مصطفی همت با اشاره به بحران خوزستان و خواسته های مردم این دیار که می گویند آیا پاسخ این همه شهید و سختی مردم خوزستان در طول جنگ مدیریتی چنین است می نویسد «بحث گرد و غبار اهواز و خوزستان را به سمتی بردند که انگار خوزستان تحت استعمار سایر مناطق ایران قرار گرفته است . خدا را شکر ، این گفته که تمام امکانات متعلق به تهران است هم از دهن‌ها نمی‌افتد .» و در ادامه نیز با ارائه آماری از شهدای دفاع مقدس و قرار دادن خوزستان در برابر تهران و اصفهان مدعی می شود «بیشترین شهدای کشور طی جنگ تحمیلی و بیرون راندن دشمن اشغالگر از مناطق جنوبی کشور و جهت آزادی خرمشهر و سونگرد و … را همان تهران که غرق امکانات است داده است ، نه مردم آن مناطق از کشورمان که تحت اشغال صدامیان بود . بعد از تهران هم اهالی اصفهان بیشترین شهید را تقدیم کرده‌اند .»

وی در خاتمه می نویسد : این وضعیت آب و هوایی که در اهواز و خوزستان وجود دارد ، سال‌هاست عراقی‌ها در چندین استانشان با آن مواجهند . اما آن‌قدر مشکلات دارند که حتی در موردش حرف هم نمی‌زنند .

سخنان مصطفی همت را به کمال باز نشر کردیم که مشخص شود او چه گفته است و ما چه می خواهیم بگوئیم و طبیعی است که نقد ما ناظر بر محتوای این نوشته نیست که آن چنان سخیف و مبتذل است که پاسخ به آن نیز مبتذل می نماید .

۱- قرار دادن مردم مناطقی از کشور در برابر مناطق دیگر تحت هر عنوانی اقدام علیه امنیت ملی کشور است . اگر کسی با اشاعه طنزهای سخیف علیه قومیت هایی مانند ترک ، لر و ...دست به این کار می زند و مردم را در مقابل هم قرار می دهد عده ای نیز با عنوان شمار شهدای خود چنین عمل کثیفی را مرتکب می شوند و هر دو به یک اندازه قابل ملامتند.

۲- اگر اقدامی که مصطفی همت انجام داده است را در آمریکا کسی انجام می داد و چنین می نوشت قطعا به عنوان نفرت پراکنی دستگیر و کارش شاید به جاهای باریکی می کشید .

3-درد اصلی اما چیز دیگری است و آن روحیه شاهزاده گرایی در کشور است . انقلاب اسلامی 22 بهمن ماه1357 به پیروزی رسید . مردم مسلمان ایران نظام طاغوتی 2500 ساله را سرنگون ساختند تا ادبیاتی نوین در ایران حکمفرما شود و این ادبیات در برابر شاه و شاهزاده ها قرار داشت . در ادبیات نوین ان اکرمکم عند الله اتقئکم بود و هر کس با تقوا تر به بارگاه ربوبی نزدیک تر ...هر کس انقلابی تر به امام و مقتدا نزدیک تر و سابقه انقلابی افراد نیز با توجه به حال آنان معنا پیدا می کرد و این گونه بود که افرادی با سوابق ریز و درشت انقلابی چون بازرگان ها ، بنی صدر ها ، لاهوتی ها ، قطب زاده ها و ...بتدریج از قطار انقلاب پیاده شدند و یا خود را به بیرون پرتاب کردند و از آنان هیچ نماند جز خاطراتی تلخ ولی قطار به راه خود ادامه داده و می دهد.

یکی از مفاهیمی که بعد از انقلاب از ادبیات ملت قهرمان ایران رخت بر بست شاه و شاهزاده بود ...به این معنا که در ایران دیگر کسی نه شاه است و نه شاهزاده همه نسبت به هم مسئولند و پاسخگو ...همه بنده خدا هستند و کسی بر کسی برتری ندارد جز به تقوا ...روحیه شاهزاده گرایی به آن معنا بود که ارج و قرب یک شخص به فرزند او منتقل می شد بی آن که شایستگی آن را داشته باشد و او از این ارج و قرب تقلبی نهایت سوء استفاده را می کرد ...در فرهنگ ایرانی اسلامی مردم به فرزندان بزرگان احترام می گذارند ولی این احترام در واقع به آن بزرگ است نه به آن فرزند و این فرزند اگر آن را که گفته شد نداند زود طرد می شود و حکم پسر نوح را می یابد...

روحیه شاهزاده گرایی به آن معنا نیست که به فرض مثال در این نوشتار شهید همت شاه است و یا فرزند او شاهزاده که باید در مثال به وجه شبه توجه کرد  ...سخن این جا درباره روحیه شاهزاده گرایی است روحیه ای که می گوید اگر پدر من چنان بود و کار بزرگی کرده بود مردم تا ابد موظفند عبد عبید من باشند و کسی نقدی متوجه من نسازد ...و برای این که شائبه ای پیش نیاید از این روحیه می توان به روحیه آقازاده گرایی نیز تعبیر کرد !

اگر مردم به پسر شهید همت احترام می گذارند چون او فرزند شهید سرافراز تاریخ اسلام است نه این که او از خود چیزی دارد ...چنان چه صدها هزار شهید دیگر نیز همانند شهید همت برای اسلام شهید شده اند و خانواده آنان نیز دارای ارج و احترام هستند و اگر فرض را بر این بگیریم که شهید همت بر دیگر شهدا ارج و قرب داشت چگونه و با کدامین استدلال می توانیم قبول کنیم که فرزندان آن شهید والامقام نیز بر دیگر فرزندان شهدا برتری دارند؟

در انتخابات ریاست جمهوری فرزند شهید همت به موسوی رای داد ، فرزند شهید مطهری به محسن رضایی و برادر شهید چمران به احمدی نژاد و حال در این میانه مردم باید فرزند یا برادر کدام شهید را در صندوق رای می انداختند و رای او را حجت می شمردند؟

مردم باید به حجت عقل خود و آن چه شرع می گوید مسیری را انتخاب کنند و انقلاب روحیه شاه و شاهزاده گرایی را از میان برداشت تا همگان بدانند که میزان برتری تقوا است نه چیز دیگر ...فرزندان شهدا علما فضلا و همه و همه نیز تا آن جا احترام دارند که بر همان مسیر پدران خود باشند ولا غیر !

فرزند شهید همت نیز باید این را بداند ...پدر ایشان شهیدی است همانند شهدای دیگر نه آن شهید بر صدها هزار شهید برتری و تقدم دارد – برتری و تقدمی اگر باشد نزد خدا است و ما از آن بی خبریم – و نه فرزند شهید همت بر دیگر فرزندان شهدا ارجحیتی دارد که چنین بی محابا وارد میدان شده و دیگران را به خود فرا می خواند و از سوی دیگر خود با زبان بی زبانی می گوید این تنها خوزستان و تهران و اصفهان نبودند که شهید دادند که همه مردم کشور از همه استان ها با تقدم و تاخر شهید داده اند و حال چگونه با این استدلال خود را بر دیگران برتری داده و منطقه ای را در برابر منطقه ای دیگر و مردمی را در برابر مردمی دیگر قرار می دهد جای سوال است که باید بدان پاسخ دهند.